|
آقا فوقالعاده به شهید بهشتی علاقمند بودند. وقتی میخواستیم خبر شهادت آیتالله بهشتی را به آقا بدهیم، واقعاً نمیدانستیم چگونه بگوییم. آن موقع آقا بر اثر سوء قصدی که به ایشان شده بود، مجروح بودند. وقتی این خبر را شنیدند، بسیار برایشان ناگوار بود.
به گزارش علمدار بصیر: آنچه در پی میآید خاطراتی است از همراهی رهبر انقلاب و شهید بهشتی از زبان آیتالله محمدعلی موحدی کرمانی عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت و شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، که پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، آن را در آستانه سالروز شهادت شهید بهشتی منتشر میکند.
ماجرای تشکیل حزب جمهوری ما معمولاً تابستانها به مشهد میرفتیم. تابستان سال 1355 بود یا 1356. در مشهد به مرحوم ربّانی املشی برخوردم که از دوستان قدیمی و صمیمیام بود. پرسید: «کی آمدید؟» جواب دادم: «همین تازگیها آمدهام.» گفت: «پس به دیدنت میآییم.» گفتم تشریف بیاورید. نشانی منزل را گرفت و گفت: «با آقای خامنهای میآییم.» آن موقع آیتالله خامنهای در مشهد بودند. با هم قرار گذاشتیم. پیش از ظهر بود که آقایان تشریف آوردند. یک ساعتی با هم نشستیم. در بین صحبتها این مسئله مطرح شد که چه خوب است تشکلی بهوجود آوریم. این فکر در جمعمان مورد پسند واقع شد. جمع اصل قضیه را پذیرفت. ![]() در قم آیتالله مشکینی، آیتالله مؤمن و آیتالله طاهری خرمآبادی. یادم نمیآید در قم غیر از اینها شخص دیگری را پیدا کرده باشیم. در تهران آیتالله مهدویکنی و چند نفر دیگر. آقایان هاشمی و منتظری هم مورد نظرمان بودند که آن موقع این دو نفر در زندان بودند. البته برخی مثلاً در روحانیت مبارز بودند که بعدها ملحق شدند، ولی تا آنجا که یادم میآید، در این مرحلهی تشکل حزب نبودند. در مشهد هم آقای طبسی و شهید هاشمینژاد بودند. با اینها صحبت و مذاکره شد و در جریان قرار گرفتند و قرار شد اعضای اصلی و مؤسس باشند. پیش از اتمام سفر مشهد، تصمیم گرفته شد که در تهران هم جلسهای تشکیل بدهیم. ما برای تنظیم اساسنامهی حزب، جلسات سرّی متعددی داشتیم. پس از پیروزی انقلاب مسئله آشکار شد و حزب جمهوری اسلامی اعلام موجودیت کرد. به دنبال آن جلسات هم تشکیل میشد. در جلسهای که همهی اعضا دعوت شده بودند تا شورای مرکزی و شورای داوری و شورای افتاء (1) را انتخاب کنند، یادم میآید مرحوم حاج احمدآقا هم شرکت کردند. اول شورای مرکزی تعیین شدند و بعد، اعضای شورای داوری و شورای افتاء نیز مشخص شدند. نشستن در این جلسه حرام است! یکی از اعضای وقت شورای مرکزی جامعهی روحانیت، به دلایلی کدورتی از حزب داشت؛ در شورای مرکزی جامعهی روحانیت و در غیاب شهید بهشتی تعبیر بدی دربارهی حزب و در مورد شهید بهشتی به کار برده بود؛ کلمهای که شاید قدری موهن بود. تلقیاش این بود که شهید بهشتی نقش اصلیای را در این حزب دارد. آن موقع شهید بهشتی دبیرکل حزب بود. آن شخص درواقع شبه عقدهای از حزب داشت و از این رو تعبیر موهنی در مورد ایشان کرد. خوب یادم هست به محض اینکه این تعبیر را به کار برد، آقا بهقدری ناراحت شدند که گفتند: «نشستن در جلسهای که به آقای بهشتی توهین میشود، حرام است» و بلند شدند. شما از همین مورد میتوانید به رابطهی آقا و دکتر بهشتی پی ببرید.
تاریخ ارسال مطلب : چهارشنبه 92/4/5 | نویسنده : alamdarbasir
|
|
تمامی حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به علمدار بصیر می باشد و انتشار مطالب با ذکر منبع مانعی ندارد.
طراحی و اجرا : مرکز فرهنگی صالحون |